درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
  • ردیاب ماشین
  • جلوپنجره اریو
  • اریو زوتی z300
  • جلو پنجره ایکس 60

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تهی و آدرس yty.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 1273
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

تهی
عشق




 


 

" الیور گلد اسمیت " پسر واعظ فقیری بود که در سال 1700 در ایرلند به دنیا آمد.
در زمان رشدش دانش آموز خوبی نبود. مدیر مدرسه به او عنوان " خرفت احمق " داده بود.
تحصیلات وی به دانشگاه هم رسید ولی ضعیف ترین دانشجوی کلاسشان بود. او مطمئن نبود چه کاری می خواهد انجام دهد. ابتدا سعی کرد یک واعظ شود، اما این کار برایش مناسب نبود و هیچگاه به این کار علاقمند نشد. سپس سعی کرد وکیل شود که در این کار هم شکست خورد.

بعد از آن به کار پزشکی پرداخت اما او یک پزشک بی تفاوت بود و شغلش هیچ هیجانی برایش نداشت. وی فقط قادر بود در هر کاری به طور موقت مشغول شود.

" گلد اسمیت " در فقر و بدبختی زندگی می کرد و اغلب بیمار بود و حتی یک بار مجبور شد برای تهیه غذا لباس هایش را گرو بگذارد.







 

به نظر می رسید او هیچ گاه راهش را پیدا نخواهد کرد، اما وی فهمید استعداد و علاقه ای به نوشتن و ترجمه کردن، دارد.
ابتدا به عنوان نویسنده و ویراستار در مطبوعات مشغول به کار شد، اما کم کم شروع به نوشتن در مورد مطالبی کرد که مورد علاقه اش بود. وی شهرتش را با نوشتن کتاب " کشیش ویک فیلد " و کتاب شعری به نام " دهکده ی متروک " و نمایشنامه ی" او سر فرود آورد تا پیروز شود " به دست آورد.
شکست بخش مولد موفقیت است.
راه را برایتان هموار می کند و دیگر نیازی نیست آن را دوباره طی کنید. کوهستانی است که نیازی به صعود دوباره ندارد. دره ای است که لازم نیست دوباره از آن عبور کنید. زمانی که دارید اشتباه می کنید، شاید چیزی مانند " بوسه ی مسیح " را احساس نکنید و یا معجزات مادر ترزا برای هدایت بسوی خدا را نداشته باشید اما اگر نگرشی صحیح داشته باشید، اشتباهاتتان می تواند شما را به سوی کاری که باید انجام دهید، سوق دهد.
پرهیز از خطر کردن

گیلیام آپولیانر شاعر و نویسنده ی فرانسوی می نویسد : بیا به لب پرتگاه نه. خواهیم افتاد بیا به لب پرتگاه نه . خواهیم افتاد آنها به پرتگاه آمدند او آنها را هل داد و آنها پرواز کردند زندگی به معنای خطر کردن است.
بسیاری از مردم چیزی به نام " تجربه های نزدیک به زندگی " دارند. آنها زندگی را خیلی آرام می گذرانند و به خاطر ترس از شکست هرگز سعی نمی کنند تا جوایز بزرگ را برنده شوند. کسانی که پرواز می کنند، همیشه ابتدا به پرتگاه می آیند. اگر می خواهید فرصتی را بقاپید، باید خطر کنید. اگر می خواهید رشد کنید، باید اشتباه کنید. اگر می خواهید به توانایی خود دست یابید، باید فرصت ها را از دست ندهید. در غیر اینصورت یک زندگی متوسط برای خود فراهم می کنید. کسانی که اشتباه نمی کنند، تا آخر عمرشان برای کسانی کار خواهند کرد که اشتباه می کنند و در پایان، اغلب از زندگی امنی که داشتند، پشیمان خواهند شد. 
 از اشتباهات درس بگیرید
رستوران دار و سر آشپز موفق ، " ولف گنگ پاک " می گفت : من از آن رستورانی که کار نمی کرد بیشتر چیز می آموختم تا این رستوران موفق. آیا به نظر شما این طور نیست ؟ من می دانم که از شکست هایم بیشتر آموخته ام تا از موفقیت هایم البته زمانی که نگرش مثبتی نسبت به آنها داشتم. وقتی که سعی نکردم عذر تراشی کنم یا تقصیر را به گردن دیگران بیندازم، همیشه چیزی یاد گرفته ام.
به همین دلیل است که این گفته ی رابرت کیوساکی را خیلی دوست دارم که می گوید : گاهی برنده می شوید، گاهی چیزی می آموزید. این نشان دهنده یک نگرش عالی است! چیزی را از دست نداده اید بلکه چیزی را آموخته اید.
منبع : کتاب The Difference Maker

 



 ادامه مطلب...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, :: 10:1 ::  نويسنده : محمد